×

خبر فوری

پایگاه تحلیلی خبری نشرفردا؛ حمیدرضا عبدالمنافی _ شواهد نسل‌کشی در فلسطین، چندین ناظر برجسته در رسانه‌ها و دانشگاه‌های غربی را برای ارائه «راه‌حل» ترغیب کرده است. این به معنای ظهور مجدد راه حل موسوم به دو کشور است، یعنی فراهم کردن فلسطینیان با دولت-ملت خود - کشوری که به صورت مسالمت آمیز با اسرائیل همزیستی کند.

بهتر است این موضوع را به فلسطینی‌ها بسپاریم تا در مورد آینده خود صحبت کنند. اما، برای تصدیق خودم، مفید خواهد بود که بدانیم آیا آنچه در «راه حل دو دولتی» ارائه می‌شود، همان استعمار نوین قدیمی است، به‌ویژه که به نظر می‌رسد به طور فزاینده‌ای ممکن به نظر می‌رسد که این صحبت از دو دولت بیش از فریب باشد. اکنون است. یعنی بیش از یک حواس پرتی ایجاد شده برای معرفی اسرائیل و غرب به عنوان بازیگران منطقی و مدرنی که واقعاً متعهد به دنبال کردن «صلح در منطقه» هستند، اما تلاش‌هایشان توسط تروریسم آتاویستی فلسطینی ناکام مانده است. "راه حلی" برآمده از حسن نیت استعمارگران، برگرفته از سینه انسان دوستانه کسانی که در کارزار کشتار شرکت داشتند.

امپریالیسم یا «دیپلماسی بین‌المللی» ممکن است چیزی را بسازد و آن را دولت بنامد. دولتی که در کنار دولت واقعی اداره شود. یک ملت ماشین کناری شوخی ایالتی یک قسمتی شام، دو قسمتی رئیس زندان. «دولت فلسطین»، گرچه با «حق وجود» مشکوک‌تر آغشته است، ممکن است در مرحله بعدی تکامل استعمار شهرک‌نشین در فلسطین ظاهر شود.

اما ما قبلاً شاهد تولد چنین مستعمرات "پسا" بوده‌ایم _ مستعمرات به "کشورهای مستقل" تغییر نام داده‌اند و انتظار می‌رود که رفتار خوب خود را به نفع و امنیت اربابان سابق خود حفظ کنند. آیا این چیزی است که در راه حل دو دولتی پیش بینی شده است؟ آیا دولت دوم یک دولت درجه دو است؟ فلسطینی که به خواست دشمن وجود دارد و موظف به تامین امنیت دشمنانش است؟ رهبران منتخب (یا منتخب) آن برای جلوگیری از جریان آوارگان (که به «مهاجران» تغییر نام می‌دهند) که هنوز تلاش می‌کنند به سرزمین گرفته شده خود بازگردند، نتیجه دادند؟ جایی که سرکوب شهرک نشینان «عرب های شورشی» به پلیس دولت جدید پسااستعماری واگذار می شود تا خشونت استعماری را بتوان به عنوان «خشونت سیاسی» معرفی کرد؟ و در منبرها و میزهای خبری به عنوان "غرایز سرکوبگر فرهنگ مستعد اقتدارگرایی" توضیح داده می شود؟ جایی که شکنجه مقاومت ها و ضرب و شتم معترضان دیگر تجارت استعمار شهرک نشینان نیست، بلکه اکنون "یک شکست دیگر دموکراسی در جهان در حال توسعه است؟" آیا ارتش اسرائیل غزه را مانند پلیس آفریقای جنوبی ترک سووتو در دوران آپارتاید ترک خواهد کرد و به وعده حمله با باتوم نماینده قومی تر عمل خواهد کرد؟

آیا آنچه به فلسطینی ها ارائه می شود شبیه «استقلال» آفریقایی ها یا آمریکای لاتین است؟ آیا پرچم جدیدی برافراشته خواهد شد تا فقط با خون معدنچیان اعتصابی و شاعران معترض شرکت های نفتی و قربانیان جنگ های داخلی طولانی شود تا کبالت را به قیمت بازار کک نگه دارند؟ آیا رئیس جمهور جدید این ایالت و فرماندار استعماری «در حال خروج» - یا اشغالگر - نمایشی از دست دادن دوستانه در دست دادن قدرت خواهند داشت؟ و آیا فرماندار رئیس جمهور جدید را نزدیک می کند و در گوش او زمزمه می کند که می تواند مطمئن باشد که خانواده اش در صورت قیام یا برای درمان پزشکی در ازای کنترل همه بنادر و تامین قابل اطمینان وسایل صلح به اروپا یا دبی منتقل خواهند شد. کار یدی؟

آیا دولت برنامه ریزی شده فلسطین مانند مستعمرات "سابق" فرانسه خواهد بود که به میل خود می توان به فضای هوایی آنها نفوذ کرد و طلا و هنر آنها برای حفظ در خزانه پاریس نگهداری می شود؟ آیا محصولات کشاورزی و مواد معدنی ارزان قیمت با یک دست به داخل دعوت می شوند، اما با دست دیگر به مهاجران شلیک می شود، به عقب برگردانده می شوند و با دست دیگر به غرق شدن در دریا یا گرسنگی در بیابان ها و اردوگاه های بازداشت هدایت می شوند؟ آیا زمینی که به دولت مستقل جدید داده می شود توسط خانواده های مردانی کنترل می شود که یک قرن پیش نوشته بودند که بومی ها برای همیشه نامزدی نامناسب برای خودمختاری خواهند بود؟ و چه کسی از حزب سیاسی شهرک‌نشین «اصلاح‌شده» که اکنون توسط رهبر محافظه‌کار «بومی» منتخب آن‌ها رهبری می‌شود، حمایت می‌کند؟ آیا منابع طبیعی به روی کسب و کارهای کانادایی باز خواهد شد که به شکل کمک، هویت ملی جامعه نوع دوست را ابداع می کنند و در عین حال سوگوار «داستان غم انگیز» کنگو هستند؟

آیا این حالت دوم راه حل دو حالته است؟ استعمار زدایی دانشگاهی؟ نامگذاری مجدد قصر استعماری به عنوان خروج از آن؟ تغییر گارد از دولت استعماری به معاونت استعماری؟ دولت پسااستعماری چیزی جز یک راهنمای تور با شکوه برای نئواستعمار نیست؟

اگر چنین است، توضیح می‌دهد که چرا لیبرال‌ها در غرب مشتاقانه برای آن فریاد می‌زنند، خجالت می‌کشند که خشونت بنیان‌گذار آشکار شهرک‌نشینی-استعماری هنوز به خشونت پشت سر «دولت پسااستعماری» آشفته تبدیل نشده است و اسرائیل، بنا به دلایلی، تبدیل به خشونت نشده است. با این حال هیجان sjambok و تقاضا برای حکومت سفید را با عادی بودن استعمار نئو و یک قدرت سفید چندفرهنگی مبادله کردیم که در آن کارخانه‌کنندگان اکنون سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی هستند، بارون‌های راه‌آهن اکنون کارشناسان توسعه، مدیران سازمان‌های غیردولتی و مدیران عامل استارت‌آپ‌های سبز هستند.

شاید ایالت دوم پر از زنان سفیدپوست باشد که در عکس هایی با کودکان خندان فلسطینی و استعمارگران سابق که خود را به خاطر خیریه شان کف می زنند، چاه می سازند، جایی که گفته می شود غرامت از قبل به شکل فروشگاه های بزرگ ساخته شده بر فراز شهرهای بومی سوخته و... پرداخت شده است.

ایجاد مشاغل جدید در صنعت خدمات
دولت دومی که پیشنهاد می‌شود هر چه باشد، چیزی که نمی توان فهمید یا برای بحث در آن مطرح کرد، آزادی استعمار شده است. اینکه استعمارگران خواهان صلح در هیچ منطقه ای هستند، درست نیست. اگر این کار را می کردند، استعمار نمی کردند.

هر دولتی که توسط یک قدرت استعماری مورد تایید و کمک قرار گیرد، در طراحی خود راه فرار از قدرت نژادپرستانه را رمزگذاری نخواهد کرد. وقتی استعمارگر در هر کجا و در هر زمان از «آزادی» صحبت می‌کند، به معنای آزادی انجام آنچه می‌خواهد با مستعمره‌شدگان است، آزادی ارباب برده و شهرک‌نشین و به بند کشیدن بدون مزاحمت قربانیانشان.

یک آزادی اعطا شده، یک کشور مستقل واگذار شده، یک معاهده امضا شده منجر به نظارت هلیکوپترهایی از محله ها و نسل های مستعمره شده می شود که برای گذراندن یک حبس ابد کار سخت در زمین های دزدیده شده ساخته شده اند. این به معنای اجبار به طبقه فرودست جهانی است و الزامی است که شما خوب رفتار کنید و از استقلال خود قدردانی کنید.

پایان پیام%

روزنامه‌نگار: حمیدرضا عبدالمنافی

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.